سفارش تبلیغ
صبا ویژن
می دانم که برترین توشه رهرو به سوی تو، اراده استواری است که با آن تو را برمی گزیند و اینک، قلبم با اراده ای استوار با تو رازگویی می کند. [امام کاظم علیه السلام ـ در دعایش زمانی که او را به سوی بغداد می بردند ـ]

بی وتن

Powerd by: Parsiblog ® team.
یا انیس من لا انیس له(چهارشنبه 87 مهر 24 ساعت 11:13 صبح )

یا انیس من لا انیس له

تقصیر من نبودکه با این همه . . . که با این همه امید قبولی در امتحان ساده‌ی تو رد شدم اصلاً نه تو ، نه من! تقصیر هیچ کس نیست از خوبی تو بود که من بد شدم



دیشب مرا کشتی

برای همیشه

مگر نه؟؟؟

هر چه فریاد زدم کسی نبود که دستم را بگیرد.هیچ کس نبود.هر کس با پوز خندی از کنارم رد میشد و به حال زارم می خندید.اشک هاین از چشمانم جاری گشته بودند  و در میان مو های صورتم برای خود راهی باز کرده بودند.انگار آخر دنیا بود...

صورتم خیس خیس بود.قطرات اشک بر روی ریش هایم که اکنون بلند تر شده اند می غلطیدند. هر از چند گاهی هم تاب نمی آوردند و خودشان را به روی زمین میزدند.کمرم شکسته بود و سرم از درد در حال انفجار بود.خسته بودم و ناتوان.دلم به شدت هوایی شده بود.آن قدر که نزدیک بود بترکد.قلبن به شدت میتپید.صدایش را میشنیدم.او هم کم آورده بود.در کوچه های تاریک و روشن  شهر راه میرفتم.سرم پایین بود.انگار آخر دنیا بود...

کنار دیواری رفتم.به آن تکیه دادم.زانوانم کم کم بی رمق شدند و آرام آرام مرا به زمین انداختند. نمی خواستم نفس بکشم.شاید هم گاهی نمی توانستم نفس بکشم.صدایی مدام در گوشم میپیچید.صدایی که شاید... دیشب تا صبح خیابان گرد بودم.در شهری که هیچ کس نمیدانست چه حالی دارم و هیچ کس نگرانم نبود.انگار آخر دنیا بود...

انگار آخر دنیا بود .انگار که نه.حتماً آخر دنیا رسیده بود برایم...


» ارمیا
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های وبلاگ
غر
آه
تقدیم به تو
دروغ
آذر
رفتی
دویدن
دلم...
ارحم
بی وتن تمام شد
شوکه شدم
از چه بگویم؟؟؟
جریان پیدا کرد
مرگ دل
جدایی
[همه عناوین(52)]

بازدیدهای امروز: 7 بازدید
بازدیدهای دیروز: 13 بازدید
مجموع بازدیدها: 49791 بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

» یاران دیرین «
» لوگوی دوستان من «
» اشتراک در خبرنامه «